سه شنبه ،مسجد ابوالفضل،پس از یه هفته هماهنگی و هزینه جمع کردن و وسایل ن و اینا،غرفه کودکمون رو راه انداختیم و مثل روز عید غدیر،به بچه ها نقاشی و هدیه دادیم. خدارو شکر خیلی لذت بخش و خوب بود. بعدش رفتیم داخل مسجد.بقیه نماز و من دعا خوندم.اومده بودم میجد ابوالفضل،با دل پررر،با روحی شکسته،با حرفای نگفته. دلم نیومد حضرت عباس رو قسمش بدم و بگم دیگه نمیام. دلم نیومد اونجارو از خودم دریغ کنم. فقط ازش خواهش کردم،خواهش. منبع
درباره این سایت